« بنام آنکه هستی را آفرید»

هر از گاهی در جستجوی نامی و یادی از تو

دلم می رود

بی آنکه یادی از من بکند

بی هیچ خداحافظی!

می رود و با یک سبد گلهای سپید لطف  برمی گردد

با کوله باری پر از روشنایی آبی عفو

با تنی داغ از حرارت مهر

با چشمانی روشن از نور اشک

با گوشهایی سرشار از ترانه ی «دوستت دارم!»

با زبانی شاداب از ذکر « تنها تو را می خواهم!»

با پاهایی بریده از خاکستان و رسیده به دلستان

با دستانی خیس از چشمه ی حرارت زلال «روز ازل»

طراوت آن روزی که شهادت دادم به آنکه «تنها تو را دوست دارم»

«تنها تو دوست داشتنی هستی و بس!»

روزی که تو امر به گفتنم فرمودی و من لب گشودم که :

«فقط تو سزاوار همنشینی هستی و بس!»

روزی که منـّت نهادی و همگان را شاهد گرفتی که بگوییم

«سپاس تو را که به ما نعمت عهد گرفتن عطا کردی!»

امشب نیز

از ابتدای دل سیاه شب

دلم باز عزم سفری سپید کرده

باز هم دارد می رود

گوی این بار خود را برای سفری طولانی آماده کرده است

سفری طولانی به مقصدی

نزدیک تر از نزدیک...

«سفری تا آستان دوست!»

یاحق!

پله هشتم : تفکر در آیات الهی

ستاره

خبر جالب  حتما بخونید!!!

جالب  حتما بخونید!!!

آیه

راه

غروب

زنبور

پرنده

پله هفتم : زندگی = ریاضیات

زندگی آب روانی است که از کوچه ما می گذرد ،

بهتر آن است که با آن وضویی بکنیم .

 

زندگی هدیه ای است که خدا به ما داده است ، اگر از این هدیه که مانند آب روان و پاکیزه ایست در جهت نیک استفاده کنیم به طوری که ثمری برایمان داشته باشد ، این پله را به سلامت پشت سر گذاشته ایم .

 

یک استفاده مفید از زندگی : « ریاضی بخوانید !!! »

منظورم این نیست که برای نمره ریاضی بخونید یا جوری بخونید که پس فردا یادتون بره.

 

منظورم اینه که با ریاضیات زندگی کنید ... « همیشه ریاضیدانان انسانهای ساده ، بی ریا ، عارف ،امین و .... هستند »

هیچ پدیده ای در جهان نیست که ریاضیات در آن اثر نگذاشته باشد .

 

خالق همه پدیده ها ریاضیات است و خالق ریاضیات خداست .

ریاضیات انسان  را به عالمی می برد که دست هیچ شیطان به آنجا نمی رسد .

عالم ریاضیات عالم محاسبه است و هر جا که محاسبه باشد شیطان در آنجا جای ندارد .