تقویت حافظه

برخی از دوستان کنکوری از ضعف حافظه خود شکایت دارند و می گویند قادر نیستند مطالب خوانده شده را در ذهن خود نگه دارند. تحقیقات نشان داده است ظرفیت حافظه افراد مختلف نسبتاً با یکدیگر مساوی بوده و به جز عده معدودی که از حافظه بسیار قوی برخوردارند، افراد دیگر از این نظر در یک سطح قرار دارند. اگر در به خاطر سپردن مطالبی که می خوانید دچار مشکل می شوید، این به دلیل ضعف حافظه شما نیست، راه استفاده درست از قدرت حافظه خود را فرا نگرفته اید. از حافظه خود همچون یک انباری استفاده می کنید و مجموعه از اطلاعات بدون هیچ نظم و ترتیبی در حافظه شما انباشته شده است که در زمان نیاز، قدرت یادآوری آنها را ندارید. برای اینکه یک مطلب را به خوبی به حافظه خود بسپارید، نیازی نیست بارها آن را بخوانید تا حفظ کنید. متأسفانه این روشی است که اکثر دانش آموزان و داوطلبان کنکور از آن استفاده می کنند؛ روشی که بسیار وقت گیر و پرزحمت و نتایج حاصل از آن بسیار محدود است؛ زیرا مطالبی که این گونه خوانده می شوند، به حافظه کوتاه مدت سپرده می شوند و گاه قسمت بسیار جزیی از آن مطالب در حافظه دراز مدت ثبت می شود. به همین علت است که قسمت عمده مطالب آموخته شده، پس از مدت کوتاهی به فراموشی سپرده می شوند. برای اینکه بتوانید مطالب را به درستی فراگیرید و در مواقع ضروری آنها را به خاطر آورید، رعایت نکات زیر به شما کمک قابل توجه ای می کند: 1،برای ثبت مطالب خوانده شده در ذهن، باید قبل از هر چیز به آن مطلب "علاقه" داشته باشید. وقتی به موضوع یا مطلبی علاقه مند باشید، به آسانی آن مطلب را یاد می گیرید و در حافظه تان به مدت طولانی ماندگار می شود. اما برعکس، بی علاقگی نسبت به مطلبی، هم یادگیری آن را دشوار می کند و هم در حافظه درست ثبت و نگهداری نمی شود. ممکن است یک داوطلب کنکور بگوید به فلان درس اصلاً علاقه ندارم و نمی توانم آن را به خاطر بسپارم. البته، می دانیم که این امر طبیعی به نظر می رسد؛ اما باید به جای فکر کردن به این موضوع، به فکر کسب نتیجه مطلوب باشید و برای راهیابی به دانشگاه، باید سعی کنید این بی علاقگی نسبت به یک یا چند درس را کنار بگذارید تا بتوانید مطالب را خوب فراگیرید و سر جلسه آزمون، دچار مشکل نشوید. 2،برای ثبت مطالبی که می خوانید، باید در آن مطالب"دقت" کنید. خواندن و آموختن هرچیز، بیش از نگاه کردن به کلمات آن است. خواندن، به تفکر و فهمیدن نیاز دارد. حتماً برای شما پیش آمده که گاهی چند صفحه را بظاهر می خوانید، اما ذهنتان درگیر مسایل دیگری است. وقتی به حافظه خود رجوع می کنید، متوجه می شوید چیزی از آن چند صفحه ای که خوانده اید، به خاطر نمی آورید که این امر نشان از بی دقتی شما دارد. البته، بخشی از بی دقتی ناشی از نبود علاقه است. علاقه نباید ساختگی و از روی اجبار باشد، چون این گونه مطالعه کردن باعث می شود هر عامل کوچکی مثل رفت وآمد اطرافیان، صدای رادیو یا تلویزیون یا حتی تیک تاک ساعت، ذهن شما را درگیر کند و مانع از یادگیری شود. شما داوطلبان کنکور باید سعی کنید با توجیه هدف نهایی خود یعنی "راهیابی به دانشگاه"، هرگونه بی علاقگی را در خود از بین ببرید و با دقت و تمرکز بسیار، مطالب را فراگیرید . 3،مطالب یا موضوعاتی کاملاً در حافظه بلند مدت شما ثبت می شوند که "معنادار" باشند. دریک آزمایش، فهرستی شامل 10 لغت در اختیار دو گروه از دانشجویان قرار گرفت. از گروه اول خواسته شد فهرست لغات را مطالعه کنند و از آن لغات داستانی بسازند و در ذهن ثبت نمایند. اما از گروه دوم خواسته شد فقط فهرست لغات را حفظ کنند (داستان نسازند) . بلافاصله بعد از مطالعه تقریباً هر دو گروه توانستند تمامی لغات را به خاطر آورند، اما بعد از مدت زمانی که از امتحان اول گذشت؛ دوباره دو گروه امتحان شدند و دانشجویانی که با لغات داستان ساخته بودند، تقریباً تمام لغات را به خاطر آورند؛ در حالی که دانشجویان گروه دوم، بیشتر لغتها را فراموش کرده بودند. در واقع، دانشجویان گروه اول، 6 تا7 برابر نسبت به دانشجویان گروه دوم لغتها را به خاطر داشتند. چون گروه اول با ساختن داستان یک مجموع لغات معنادار و به هم مرتبط در حافظه خود ثبت کرده بودند که به راحتی برای آنها یادآوری می شد. پس شما هم سعی کنید اگر موضوع یا مطلبی برایتان بی معناست، طوطی وار آن را حفظ نکنید، بلکه با درک صحیح، آن موضوع را در حافظه خودماندگار کنید. 4،مطالبی را که می خوانید، در حافظه خود "طبقه بندی" کنید. طبقه بندی معمولاً به دو شکل صورت می گیرد. الف) طبقه بندی طبیعی:همان روشی است که در درسهایی مثل زیست شناسی و جغرافیا استفاده می شود؛ مثلاً وقتی موجود زنده ای را با توجه به ویژگیهای مشترک با موجودات دیگر در یک گروه قرار می دهید، این یک نوع طبقه بندی طبیعی است. ب) طبقه بندی مصنوعی:نظام الفبایی که در تنظیم فرهنگها، دایرة المعارفها، فهرست کتابهای یک نویسنده و موارد مشابه به کار می رود، نمونه هایی از طبقه بندی مصنوعی است. سعی کنید هنگام مطالعه درسها و موضوعات امتحانی، آنها را به یکی از این دو روش در حافظه خود طبقه بندی کنید تا در هنگام رجوع به حافظه تان، دچار دردسر و گیجی نشوید. 5،وقتی در ثبت مطلبی در ذهن خود دچار مشکل می شوید، سعی کنید"قرینه سازی"کنید. به عنوان مثال، نام "شیرین" اسم "فرهاد" را در ذهن یدک می کشد که این خود نوعی" قرینه سازی" به شمار می رود. 6،نکته دیگری که روان شناسان روی آن تأکید می کنند، آن است که مطالبی که در آغاز و در پایان زمان مطالعه خوانده می شوند، بیشتر و بهتر در حافظه باقی می مانند، در حالی که مطالبی که بین این دو زمان قرار می گیرند، احتمال فراموش کردنشان بسیار بیشتر است. بنابراین، مدت زمان مطالعه نباید خیلی طولانی باشد. بهتر است بعد از هر 45 دقیقه مطالعه، 15 دقیقه استراحت کنید تا نتیجه بهتری حاصل شود. البته، زمان ذکر شده ثابت نیست و هر فردی با توجه به قدرت یادگیری خود، باید مدتی را درس بخواند و چند دقیقه ای هم استراحت کند تا فاصله بین شروع و اتمام زمان مطالعه طولانی نشود و مطالب کمتری در این فاصله زمانی قرار گیرد. 7،یکی دیگر از عوامل مؤثر در ثبت مطالب در حافظه، "مرور مطالب" است. کسی که نسبت به مطالب خوانده شده بی اعتنا باشد (مرور نکند)، به راحتی مطالب از حافظه اش محو می شود. مرور مطالب خوانده شده، باعث تثبیت آنها در ذهن می شود. "اولین مرور" باید ده دقیقه بعد از یک دوره مطالعه یک ساعته باشد. "دومین مرور" یک روز بعد از اولین مطالعه و به مدت 2تا4 دقیقه لازم خواهد بود. "سومین مرور" یک هفته پس از اولین مطالعه و چهارمین و پنجمین مرور، به ترتیب یک ماه و 6 ماه بعد از اولین مطالعه خواهد بود که پس از این مدت، مطالب در حافظه دراز مدت جایگزین می شوند. همقدم روزنامه قدس

در جهت نبوغ کودک نوپایتان باید چهار قدم را بردارید: 1- شرایط هدایت کننده ایجاد کنید .گل در خاک مناسب و شرایط زیست محیطی مناسب رشد می کند. فرزند آدمی نیز در شرایط هدایت کننده و مناسب گل می کند. 2-همواره راهنمایی کنید ،دستور ندهید.کودک نسبت به لحن صدای شما بسیار حساس است .آهنگ صدای خود را چنان تنظیم کنید که ملایم و ترغیب کننده باشد .اگر فرزندتان فشاری احساس کند ،هرگز به نتایج دلخواه نخواهید رسید . یادگیری باید برای فرزندتان تجربه ای لذتبخش باشد . اگر احساس کند یادگیری را به او تحمیل کرده اند،دیگر لذت بخش نخواهد بود. 3-صبور باشید نه متوقع : روانشناسان کودک دریافته اند که کودک تا سن شش سال و گاه بیشتر،به هر موضوعی نمی تواند بیشتر از دو دقیقه توجه کند .یعنی کودک پس از دو دقیقه حواسش از کاری که شما می کوشید او را به آن مشغول کنید پرت می شود و سرگرم بازی با عروسک خود می شود و مجبورش نکنید به انجام کار مورد نظر شما ادامه دهد زیرا فقط باعث آزار او می شود . 4-دانش را به همراه عشق هدیه کنید

والدین مانند همه انسانها ،میل به ابراز اشتیاق و تعصب بیش از حد دارند و لذا گاهی خود و فرزندانشان را تحت فشار بیش از حد قرار می دهند.ممکن است وقتی مشتاق و حتی نگران بیدار کردن نبوغ در فرزندتان هستید یک عامل حیاتی را فراموش کنید و آن شادی فرزندتان است . همواره دانش و تشویق خود را به همراه عشق و مهربانی تفویض کنید. زیرا نبوغ باید برای کودک یک موهبت باشد نه یک تحمیل .

فرد نابغه می تواند به کمک قدرت دانش پیشرفته ،استعدادهای طبیعی پرورش یافته و اعتماد به نفس ، بر رویدادها تاثیر بگذارد و سرنوشت خود را به دست گیرد.اگر از سنین پایین به کودک آموزش داده شود تا استعدادها و مواهب خاص و منحصر به فرد خود را پرورش دهد،به او حق انتخاب و سلطه بر سرنوشت خودش داده می شود . « مثلا مادری را می شناسم که از هر فرصتی برای آموزش فرزندش استفاده می کند ، به هنگام غذا ،زمانی که کودک با بلوک هایش بازی می کند، موقع تماشای فیلم ، در هنگام حمام کردن و... مادر با در اختیار قرار دادن هر فرصتی برای یادگیری دختر ،احساس طبیعی را در ذهن او تقویت می کند که یادگیری و مطالعه و تحقیق ،بخشی از نفس زندگی هستند.این آموزش گرانبهایی است که کودک با آن رشد می کند! این کودک اکنون یازده ساله است .از نظر بازی با دوستان و انجام تکالیف درسی هر دو به یک اندازه لذت بخش هستند .من تضمین می کنم که این کودک همچنان که بزرگتر شود و با مطالعات سنگین تر و ضروری تر مواجه شود،هرگز دچار افسردگی پیش از امتحانات و یا احساس رنج آور « مجبورم درس بخوانم » نخواهد شد.

* تا زمانی که همه والدین نفهمند که مغز همه کودکان موهبتی الهی است و می تواند به یک مغز نابغه مبدل شود ،جامعه همچنان تعداد انگشت شماری «مورد مکشوف » را ستایش خواهد کرد و اکثریت را نادیده خواهد گرفت ، چه ثروت گرانبهایی که به هدر می رود.

زمان قصه ،زمان نوابغ است قصه گویی یک عنصر اساسی و فوق مهم در ساختن نبوغ است . این کار قدرت تفکرات خارق العاده را در یک نابغه زنده می کند.طبق نظریه روان شناسان کودک ،روند رشد ذهنی کودک تا قبل از سن شش سالگی به نحو نفس گیری سریع است .بین شش تا هفت سالگی سرعت آن کاهش می یابد و رشد آهسته و ماندگار تثبیت می شود.

برانگیختن : قصه های خوب پیام هایی از امید ،تلاش وموفقیت در خود دارند ،بدون آن که حرفی از پند و موعظه در بین باشد .قصه ها نیروی تفکر او را بر می انگیزند.

بیداری بصری :قصه استعداد تصویر سازی خود کودک را بیدار می کند ،قوه تخیل رشد یافته و پیشرفته اساس شکوفایی نبوغ است .

گوشی برای گفت و شنود : کلمات زمانی که با آهنگ و لحن متفاوت بیان شوند ،مجذوب کننده می شوند.

تجربه های تازه : با قصه گفتن ، فرزند شما به دنیاهای اسرار آمیز و جادویی می رود . در قصه ها به علایق بچه ها پی برده می شود و از طرفی با خواندن مطالب درباره علایق کودک ، اشتیاق او را به سمت خواندن سوق می دهید و این اقدام است که به سود نابغه خواهد بود.

درک دیگران : او در داستان شخصیتهای مختلف را درک می کند و تفاوتها را درمی یابد و افق دید او وسیعتر می شود.

قصه های محلی : قصه های محلی فرهنگ ملت ها را به کودک می آموزد.

الهام گرفتن از داستان های واقعی : درباره افراد برجسته جهان داستان های شنیدنی برای کودک بگویید. آنها در زمینه تاریخ،علوم ،ریاضیات ،مهندسی ،موسیقی ،سیاست و هنر وجود دارند او با همسان سازی با افراد دیگر سعی می کند خود را به سوی آنان سوق دهد. زندگی مشاهیر می تواند برای کودکان منبع الهام بزرگی باشد.

حرفهای بعد از قصه : گفتگوهای بعد از قصه می تواند شروعی برای کسب تجربیات جدید باشد و با سوالات مختلف از کودک او را به سمت یافته های جدید هدایت کنید. گاهی می تواند سوالات را از زبان اسباب بازیهای او مطرح کنید. برای مثال خرس کوچولوی تو می پرسد چرا فیل در داستان آن گونه عمل کرد ؟ بدین وسیله سبب رشد بخش تحلیل گر مغز او می شوید. قصه گویی ،اندوخته عظیم انرژی و افکار خلاقانه را در کودک شما آشکار می کند.قصه گویی جرقه کوچکی را که شعله نبوغ را در خود دارد، مستقل می کند تا در دنیایی که سرشار از امکانات عظیم است بدرخشد.

سن پیش دبستان

آیا بچه من آماده رفتن به مهد کودک هست؟



تعدادی از والدین متعجب می شوند اگر کودک آنها در سن 5 سالگی آماده رفتن به مهدکودک هستند. این بیشتر از ترتیب سنی یا توانایی خواندن اعداد، نامه ها، و رنگ هاست.

در اینجا تعدادی سئوال وجود دارد برای فکر کردن و یا تصمیم گیری اگر کودک شما آماده مدرسه رفتن است.

-آیا کودک شما آمادگی از لحاظ اجتماعی را دارد؟برای مثال آیا او به پشتوانه دیگر بچه ها و کودکان کاری را انجام می دهد؟ آیا او می تواند در بازی های گروهی شرکت کند؟

- آیا کودک شما آمادگی هیجانات را دارد؟ آیا کودک شما به درجه خود فرمانی و استقلال رسیده؟ آیا کودک شما خودکنترل است و یا او توانایی آنرا دارد که منتظر باشد وقتی که موضوعی، خیلی دیر شده؟

-آیا کودک شما می‌تواند با استفاده از بیان، نیازهای آتی‌خود را برطرف نماید؟ آیا او

دستورالعمل ها را می فهمد؟آیا او شعور محیط و تعادل در فضا را دارد؟ آیا او می تواند موضوعات کوچک را با مهارت انجام دهد؟

- آیا کودک شما آمادگی کارهای عقلانی را دارد؟ آیا او توانایی این را دارد تا نقطه و مرکز فعالیت ها به مدت 10 یا 15 دقیقه را داشته باشد؟ آیا او می تواند امور ساده روزمره را انجام دهد؟

پژوهش ها نشان داده اند که محیط خانه بیشترین تاثیر را از دیگر سطح آموزش والدین ظاهر خواهد کرد. گفتگوی والدین در اهمیت مدرسه و آموزش مادام‌العمر در بسیاری از راه هاست . کودکان هر چیزی را می بینند و از آنها تاثیر می‌گیرند از آنچه که می‌بینند .برای مثال آنها توجه دارند که والدین چگونه اوقاتشان را می گذرانند، چه چیزی آنها می خوانند، چه برنامه های تلویزیونی را تماشا می کنند.

یکی از بهترین چیزهایی را که یک ولی میتواند انجام بدهد این است که بخواند برای کودکان .این که تهیه آنها برای مدرسه در چندین راه.

بخوانید برای کودک کمتر از ده دقیقه در روز این چیزها را انجام دهید.

- کمک به گسترش استقلال و امنیت.

- کمک به کودک با تمرین از استفاده از زبان و یادگیری مفاهیم.

- کمک به گسترش علاقه مند شدن به دنیا و مردمش و مهمترینها

- خواندن به مدت چند دقیقه هر روز، کمک به گسترش اعتماد که یادگیری می تواند با بازی هم باشد.

ماخذ : دانشگاه مینه سوتا، آمریکا