خشونت، کودکان را تهدید می کند
ما در دنیایی از پویایی زندگی می کنیم، دنیایی با امکانات فزاینده و دنیایی که در آن همه چیز باید از نو بازسازی شود لیکن در حال حاضر همه افراد امکان مشارکت در این تجدید حیات را ندارند، تفاوتها مابین افرادی که می توانند فعالانه در تحولات شرکت جویند و افرادی که در این میان سهمی ندارند مگر آنکه به صورتی منفعل به بازتاب این تحولات تن در دهند بسیار است. چنین به نظر می رسد که تنشها، کشمکشها، تنگ نظری ها و خشونت باردیگر چه در زندگی خصوصی ما و چه در جوامعی که به آن تعلق داریم ظاهر می شوند. امروزه خشونت ما را از هر سو احاطه کرده است، از این رو نمی توان آن را نادیده گرفت اگر در پناه خانه خشونت ما را به حال خودگذارد، جایی دیگر در مدارس، در دانشگاهها هنگام سفر درکمین ما نشسته است. هر روز بر پرده سینما، در اخبار ما برنامه های تلویزیون و در ادبیات داستانی شاهد آن هستن و دست آخر انتظار آن را داریم که درجای جای کوچه و خیابانها با خشونت مواجه شویم.
انقلاب کودک در قرن نوزدهم آغاز شد. یکی از اندیشمندانی که دراین میان سهم بارزی داشت پروفسور فروید، پدر روانکاوی بود. به اعتقاد وی نفوذهای نامناسب در دوران کودکی عامل سببی اختلالهای روانی دوران بزرگسالی را پایه ریزی می کند. تکیه فروید به تاثیر و اهمیت دوران کودکی در رشد و شخصیت انسان تحول بزرگی را در شکل گیری نهضت توجه به کودکان کرد و از این نگاه بود که روانشناسان توجهات ویژه یی به مراحل رشد کودک و در نهایت آسیبهای دوران کودکی و یافتن روشهایی برای روان درمانی کودکان کردند.
یکی از مشکلات عمده یی که سلامت جامعه مان را تهدید می کند سو رفتار جسمی و جنسی با کودکان است. به نظر می رسد که دهه هشتاد دهه انفجار آسیبهای اجتماعی است بطور قطع هیچ جامعه یی بری از آسیبهای اجتماعی نبود، با این حال نوع و فراوانی و شدت آن در جامعه ما متفاوت از جوامع دیگر است. با وجود اینکه کودک آزاری در جوامع توسعه یافته رو به کاهش بوده و یک پدیده شناخته شده است با این حال در جامعه ما با توجه به ریشه دار بودن این پدیده در خانواده ها توجه به آن بطور جدی توسط متخصصان بهداشت روانی به چند سال اخیر برمی گردد. بر طبق سنت به خانواده به عنوان جایی نگریسته ایم که درآن می توان به رشد و شکوفایی، تفاهم و همدلی، صمیمت و عشق متقابل دست یافت ولی برای میلیونها خانواده ایرانی چنین چیزی در حکم افسانه است خانواده ها امروزه درگیر فقر و نداری، وابستگی به مواد مخدر، اختلالات جسمانی و روانی، طلاق، خشونت و دهها عوامل زمینه ساز آسیبهای اجتماعی و روانی هستند. متاسفانه هنوز هم درجامعه ما ملاک ازدواج رشد فیزیکی افراد است و وضع قوانین در این خصوص هم نشان دهنده این واقعیت تلخ است.
بی توجهی نسبت به این مهم موجب شده که درکنار آمارهای مربوط به ازدواج افزایش روزافزون طلاق را شاهد باشیم و در کنار این رخداد افزایش خانواده های تک والدی، کودکان خیابانی ترک منزل، سورفتار جسمانی و جنسی و خشونت با کودکان را نظاره گر باشیم. به نظر می رسد که شرایط پیش آمده در آینده یی نه چندان دور به دلیل فزونی این پدیده به کاهش توجه ما به این مهم شود. هر چند که هنوز هم در باور مسولان این مشکلات هم انگاشته نمی شود و روز به روز کودکان ایرانی قربانی بی توجهی ها می شوند و چه تاسف بار است که امروزه ما عادت کرده ایم به مشاهده هزاران کودک خیابانی و دخترانی که درنگاه هایشان امید به زندگی پژمرده شده و سرگردانی و دربه دری شیوه زیستن شان شده است. بی توجهی به این قشر آسیب پذیر فردای تیره و تاریکی را برای جامعه مان به دنبال خواهد داشت. درک این پدیده برای بسیاری از انسانها بنا به دلایلی میسر نیست با این حال برای متخصصان بهداشت روانی متعهد به حرفه شان که فراتر از باورهای دینی و ملی است ایجاب می کند که در این مسیر دشوار گامهای اساسی را برداریم.
بدون شک این مسیر دشواری است چرا که نه قانون حقوق این کودکان را به رسمیت شناخته و نه خانواده این امکان را براحتی به ما خواهند داد که در مسیر رشد فرزنداشنان همراهشان باشیم. با این حال تلاش دراین راه دشوار معنای والاترین ارزش انسانی را در دل خود دارد. هر چند که دراین مسیر سازمانها و نهادها در حد توان خود اقداماتی انجام داده اند، با وجود این تلاش در تک تک ما نیاز امروز و فردای سالم سازی جامعه مان است. با ایجاد سازمان های غیردولتی در جهت حمایت از کودکان وافزایش آگاهی مان از شرایط و وضعیت این کودکان و انعکاس نتایج این بررسی ها در رسانه ها به افزایش حساسیت مسوولان دراین میان کمک کرده و درجهت تدوین قوانین درحمایت از کودکان و جلوگیری از کود آزاری از هیچ کوششی فروگذاری نکنیم.
نگاه ما به کودکان از بستر توجهمان به نیازهای آنها میسر خواهد بود. مطمئناً حداقل نیاز آنها داشتن جامعه سالم، تغذیه سالم، محیط کار سالم، خانه سالم، مدارس سالم و وابستگی های اجتماعی سالم است. توجه سازمان جهانی بهداشت به این نیازهای کودکان نمود خود را درشعار امسال «محیط سالم کودکان سالم» نشان می دهد. کودکان جامعه ما ناخواسته به دنیا می آیند، ناخواسته مورد بی مهری و بی توجهی و سورفتار جسمی و جنسی واقع می شوند و ناخواسته پژمرده و سلامت جسم و روانشان به مخاطره می افتد. احقاق حقوق انسانی این کودکان و حمایت از آنان تحول عظیمی را به دنبال خود خواهد داشت.
اگر بتوانیم درکاهش رنج یک کودک سهمی داشته باشیم، اگر بتوانیم در احقاق حقوق کودکان قدمی برداریم واگر بتوانیم به آنهایی که قصد ازدواج دارند بیاموزیم که در مسیر زندگی شان از خدمات متخصصان بهداشت روانی خصوصا قبل از داشتن فرزند بهره مند شوند زندگی مان معنا خواهد داشت.
منبع: روزنامه اعتماد