سلام کودک من،سلام بر ان دستان گرم و کوچکت وسلام بر ان صورت معصومت،راستی یادم رفت تا سلامی بر ان قلب رئوف که هرگاه نا خوداگاه اخمم را می بینیگونه لطیفت خیس میشود و قطره های اشک بر ان صورت لطیف و مهربانت جاری می شوند.
چه زیباست ان دنیای رویایی تو،که همه در گوشه قلبشان ارزوی پیوستن به ان را دارند.ای کودک من وای غنچه ای که در این بوستان سرای زندگی چه خون دلهایی باید بخوری تا اینکه گره از دل بگشایی و چه معصومانه ان چشمان کوچکت اینده ای نیامده را به انتظار نشسته.
اری چه زیباست در مکتب کوچک تو درس صداقت،محبت،صفا و بی کینه بودن یاد گرفتن.
چه روح لطیفی و چه قلبی که همچون دریایی زلال و امواجی که بر گوش هر رهگذرانی طنین پاکی را ترنم می سازد و چه زیباست این دریا که هنوز لکه ای سیاه بر ساحل زلالش ننشسته و بر ان وازه معصوم بودن را حک میکند.
ای زیبا ترین احساس من که ملتمسانه می خواهی تا احساس لطیفت را درک کنم و افسوس که مرا یارای درک دنیای وجودت نیست تا که گل عاطفه را در بوستان دلت بکارم.
چقدر نازک است چینی دلت که با کوچکترین اشاره من می شکند و انقدر صداقت در وجودت فوران می زند که حرفهای ناباورانه من را به دیده صداقت خود باور می کنی.
کودکم خاک پایت طوطیای چشم من،خواستم این را بگویم:
مهربانم دوستت دارم.